Web Analytics Made Easy - Statcounter

گروه دیگر رسانه‌های خبرگزاری فارس: چند روزی است که برخی چهره‌های اصلاح‌طلب بعد از سلطه طالبان بر افغانستان، خواستار ورود ایران به صحنه افغانستان و جنگ با طالبان هستند. در همین راستا حسن عباسی با انتشار ویدئویی پییشنهاد جالبی را به این دسته از اصلاح‌طلبان داده است. او گفته است: دو گروه از فارسی زبانان خود را مدافع پنجشیر و مردم افغانستان میخوانند و مخالف طالبان جا میزنند هر دو دروغ می‌گویند؛ سلطنت‌طلبان و اصلاح‌طلبان.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

عباسی به این دو دسته پیشنهاد تشکیل تیپ‌های سلطنتیون و اصلاحیون برای حضور در پنجشیر را داده است!

 


در همین رابطه مدیر مسئول روزنامه کیهان نوشت: برادر عزیزمان آقای حسن عباسی نظر شنیدنی و جالبی مطرح کرده‌اند که اگر با یک پیوست اجرایی و عملیاتی همراه شود می‌تواند ادعاهای یک جریان سیاسی غربگرا و پُر مدعا را نیز به بوته راستی‌آزمایی کشانده و نقش تعیین‌کننده‌ای در جدایی آب از سراب داشته باشد. برادر عباسی نوشته‌اند:

 

حسین شریعتمداری پیشنهاد کرد یک تیپ از مدعیان اصلاحات تشکیل شود و مدعیان اصلاحات جهت اعزام به افغانستان در آن ثبت‌نام کرده و برای مبارزه به پنجشیر و یا هر نقطه دیگر افغانستان اعزام شوند. نام « تیپ اصلاحاتیون» ! هم اسم با مسمایی برای این تیپ است! اگر در ادعای خود صادق هستید، بسم‌الله، بفرمائید در این تیپ ثبت‌نام کنید !
 

 

 

محمد ایمانی نیز طی یادداشتی در کانال شخصی خود نوشت: صادق زیباکلام به روزنامه شرق گفته "تندروها تصور می‌کنند حالا که آمریکا از افغانستان خارج شده، یک شکست بزرگ را تجربه کرده؛ پس ایران دست برتر را دارد و می‌توان مذاکرات را به تعویق انداخت. توجه ندارند که اتفاقا آمریکا در افغانستان سیاست تازه‌ای را پیش گرفته و طالبان نیروی مورد اعتماد این کشور است. هیچ بعید نیست در آینده، شاهد ائتلاف عربستان، افغانستان، پاکستان و آمریکا باشیم".

اگر طالبان نیروی مورد اعتماد آمریکاست، مدعیان اعتدال و اصلاحات در ایران هم نقش مشابهی را بازی می کنند. بنابراین وقتی احمق های درجه یک  آمریکایی، برای درگیر کردن ایران در افغانستان و جنگ مذهبی بی سرانجام نقشه می کشند، بلافاصله غربگراها در ایران بر خلاف رویه همیشگی، غیرتی می شوند و از جنگ با طالبان دم می زنند!

غربگرایان باید پاسخ دهند اگر جنگ را -حتی در موقعیت دفاعی- تخطئه می کنند، حالا چرا طرفدار ورود جمهوری اسلامی به خاک افغانستان و جنگ با طالبان شده اند، بی آن که خودشان داوطلب رفتن به چنین جنگی باشند؟ (حتی تصورش هم مضحک است که مثلا زیباکلام یا تاجزاده و لافزن های شبیه آنها لباس رزم به تن کنند!!)
 


کبری آسوپار نیز در روزنامه جوان نوشت: این روز‌ها برخی کاربران و فعالان سیاسی و روزنامه‌نگاران که جمع زیادی از آن‌ها اصلاح‌طلب هستند، در فضای مجازی حامی مقاومت در افغانستان شده‌اند و سیاست ایران در قبال تحولات اخیر افغانستان را شدیداً به چالش می‌کشند. آن‌ها معتقدند که ایران باید در مقابل طالبان می‌ایستاد و رویکرد مذاکره‌ای ایران را در قبال طالبان، محکوم می‌کنند. موج‌سازی اخیر حتی به برخی سلبریتی‌های سینمایی هم رسید و کسانی که هیچ شناختی از سیاست و موضوعات مرتبط با افغانستان ندارند، ناگاه حامی پنجشیر و احمد مسعود و آن چیزی شدند که مقاومت نامیده می‌شود.

رویکرد فعالان سیاسی و سلبریتی‌هایی که ذکرشان رفت، عجیب است؛ چه آنکه طیفی که ذکرش آمد، همواره حامی مذاکره بودند و از قضا دوقطبی «جنگ و مذاکره» را آنان آفریدند تا خود را حامی مذاکره و هر کس را که با آن‌ها نیست، جنگ‌طلب توصیف کنند.

ایران طی سال‌های اخیر با موضوعات بین‌المللی مختلفی مواجه شده که در برابر هر یک از آنها، دوقطبی جنگ و مذاکره یا جنگ و صلح، گرچه با تعابیری دیگر، در همه آن‌ها متولد شده یا قابل ردگیری بوده است. در موضوع سوریه، عراق، یمن و حتی در موضوع فلسطین و لبنان، طیفی که ذکرش رفت، شعار معروف «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» را رونمایی کرد و حتی اگر برخی از آنان، عیناً این شعار را بیان نکردند، اما در مفهوم، بار‌ها و بار‌ها طعنه و کنایه زدند که چرا پول ایرانیان باید خرج ملت‌های دیگر شود و با همین مفاهیم کلی جوک و کنایه ساختند و در فضای مجازی منتشر کردند.

بعضاً از میان همین طیف، پیشنهاد مذاکره با داعش هم بیان شد و حتی بی اعتنایی به آنچه داعش در عراق و سوریه رقم می‌زند هم مورد توجه آنان بود. آیا ملت‌های سوریه و عراق ملت نبودند و برای این جماعت، فقط ملت افغانستان ملتی قابل دلسوزی در برابر ظلم است؟ اینجا سؤالی دیگر وجود دارد و آن اینکه آیا در واقع، آن‌ها دلسوز مردم افغانستان هستند یا این شیون‌ها هدف دیگری را دنبال می‌کند؟ اگر هدف دلسوزی و طلب حمایت و کمک برای ملت‌های تحت ظلم است که چه فرقی میان ملت افغان با عراقی‌ها، سوری‌ها، یمنی‌ها و لبنانی‌هاست؟

گرچه موضوع افغانستان با موضوعات کشور‌های دیگر قابل مقایسه نیست، اما باید به اینان گفت که فرض کنید این بار مقامات ایران حرف شما را گوش کرده و طبق سیاست شما که مقاومت نباید کرد و مذاکره راه‌حل است و هزینه مقاومت در کشور‌های دیگر را مردم ایران نباید بپردازند، عمل کرده است؛ پس چرا باز معترض هستید؟ به مردم عراق و سوریه در برابر تروریست‌های چند ملیتی داعش نباید کمک می‌کردیم؛ اما به مردم افغانستان در برابر اقدامات غیرنظامی هموطنان خودشان باید کمک کنیم؟! تناقض‌ها آن قدر زیاد و شفاف و روشن است که عجیب است اگر کسی متوجه آن نشود و برای این ادا‌های دلسوزی هورای تأیید بکشد!

 

 

اما کاربران شبکه‌های اجتماعی نیز از این پیشنهاد حسن عباسی استقبال کرده و مطالبی را با هشتگ #تیپ_اصلاحیون و #پنجشیر در فضای مجازی منتشر کرده‌اند که در ادامه برخی از آن‌ها از نظرتان می‌گذرد.
 


▪️ بیصبرانه منتظر ثبت نام مبارزان علیه #طالبان هستیم.
از فرمانده اصلاحات
پیاده نظام های مصی پولی نژاد
براندازهای جان برکف زیر لحاف
بوقچی های bbc وسعودی نشنال
دهباشی، تاجزاده، زیباکلام و آقامیری...
هرچی سریعتر برای اعزام به افغانستان به #تیپ_اصلاحیون مراجعه کنند.
#سرطان_اصلاحات

???? آروین

 

 

 

▪️ سلام
تو #تیپ_اصلاحیون ثبت نام کردید یا فقط لب و دهن تشریف دارید؟؟

???? Mil@t

 

 

 

 

▪️ دوستان بی قرار اصلاح طلب و برانداز! بالاخره انتظار به سر آمد.
گویا با #مسعود صحبت شده تا تیپ #اصلاحاتیون و تیپ #براندازیون را در #پنجشیر تشکیل دهد.
یا علی
این گوی و این‌ میدان. #افغانستان
دیگه‌ مجبور نیستید از زیر لحاف به دیگران ‌ بگویید لنگش کنند.

???? دونده

 

 


▪️ اصلاحاتیا و سلطنتی های عزیز ، لطفا تو تیپ اصلاحیون وسلطنتیون عضو شید می‌خوایم اعزامتون کنیم منطقه پنجشیر ببینم کی اسلحه دست میگیره و پای حرفش وایمیسه 

???? مینا رشیدی

 

 


انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: اصلاحات طالبان پنجشیر حسن عباسی اصلاح طلب ثبت نام

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۰۶۱۳۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!

این نوشته تلاشی است برای طرح یک مسئله، آسیب‌شناسی یک روند و در حد وسع ارائه چند پیشنهاد، که در نوشته دوم تقدیم خوانندگان خواهد شد. برای ورود به بحث ناگزیر از طرح یک مثال هستم. همه ما در سطوحی با مسئله‌ها، بحران‌ها و بعضاً فجایعی دست به گریبان هستیم و برای مواجهه با آن‌ها به ابزارهایی متوسل می‌شویم. این ابزارها در مواقعی به حل مسئله و مدیریت بحران کمک می‌کنند و حتی قادر هستند از فجایع جلوگیری کنند و در برخی موارد واجد چنین کارکردی نیستند. به گمان من به سیاست نیز می‌توان از این منظر نگریست؛ یعنی مسئله‌ها، بحران‌ها و فجایعی را فهرست کرد و سپس پرسید آیا ابزارها و ابتکارهای متعارف احزاب، جبهه‌ها و حتی افراد واجد کارکرد مثبتی هستند یا خیر؟

کمی به عقب برمی‌گردم. از بدو تأسیس جمهوری اسلامی ایران، جریانی که ابتدا به‌نام چپ [خط امام] و سپس اصلاح‌طلب شناخته می‌شد، کوشید ضمن تلاش برای درک صحیح وضع موجود، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود. به‌عنوان نمونه در زمانی‌که گروه‌های سیاسی- نظامی عرصه سیاست و اجتماع را تسخیر کرده بودند، این جناح تلاش کرد بر وزن سیاست بیفزاید و از نظامی‌گری بکاهد یا به عبارتی از عرصه عمومی اسلحه‌زدایی کند که حاصل این تلاش به اعلامیه ده ماده‌ای دادستانی ختم شد. یا، در دوره‌ای که نظام اطلاعاتی کشور به‌شکل پراکنده اداره می‌شد و هر گروه به‌صلاحدید خود نسبت به عملکردش پاسخگو بود، تلاش شد نهاد اطلاعات کشور تجمیع شود و به‌عنوان یک وزارتخانه تحت اشراف قوه مقننه قرار بگیرد تا امر پاسخگویی ممکن شود.[۱] مضاف بر این‌ها می‌بایست به بحث زمان و مکان در فقه حکومتی ارجاع داد؛ باب این امر ابتدا از سوی بنیان‌گذار انقلاب اسلامی و در پی سنگینی نگاه فقه سنتی بر نظام تقنینی و حل مسئله کشور گشوده شد اما بعدتر جریان روشنفکری دینی با تلاش مضاعف بر آن شد نگاه و کارکردی متفاوت به دین ببخشد و از قرائت‌های تئوکراتیک و جزم‌اندیشانه بکاهد و بر ابعاد دموکراتیک و دگرخواهانه بیفزاید. افزون بر این‌ها می‌توان درباره آنچه بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران گذشت نیز، تأمل کرد؛ دولت اصلاحات توانست با ابتکاراتی پرستیژ ایران را در منطقه و جهان ارتقاء دهد و ضمناً، در بحران‌هایی مانند افغانستان، ۱۱ سپتامبر و همچنین حمله نظامی به عراق جنگ‌طلبی و تنش‌زایی را تعدیل کند. و، در آخر باید به انتخابات ۹۲ اشاره داشت که جریان اصلاحات به‌رغم پرونده‌ مفتوح انتخابات ۸۸ در جمیع ابعاد، به بن‌بست‌شکنی کمک کرد و در جهت کاستن از سرعت فرآیند فرسودگی کشور گام برداشت. البته همه این موارد طبعاً واجد خطاها و کاستی‌هایی بوده است، که فهرست‌کردن و نقد قاعده‌مند آن‌ها می‌تواند راهگشا باشد.

‌اینک اما به‌نظر می‌رسد دو فاکتور مذکور، یعنی درک صحیح وضع موجود، و نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل، اگر نگوییم به بن‌بست رسیده، دست‌کم با بحران اساسی مواجه شده‌اند. بحرانی که دامن‌گیر احزاب اصلاح‌طلب، جبهه اصلاحات ایران و… نیز شده، و بیم آن می‌رود چون آفت به‌سراغ ریشه‌ها نیز برود.

درباره نظام ادراکی اصلاح‌طلبان. طی سالیان گذشته، مجموعه‌ای از تلاش‌ها رخ داد و کمک کرد تا اصلاح‌طلبان درکی ‌نسبتاً روشن از وضع موجود یا به تعبیری «منطق موقعیت» به‌دست بیاورند. این تلاش‌های سه وجهی شامل ۱) فعالیت مستمر و هدفمند حزبی- جبهه‌ای، ۲) کوشش‌های محققانه، و ۳) حضور مؤثر در نظام اداری کشور بوده است که امروزه هر سه وجه محل تأمل‌اند. یعنی آنچه مزیت نسبی اصلاح‌طلبان- به‌عنوان جریان آلترناتیو- به‌شمار می‌رفت، رقیق شده و رو به اضمحلال رفته است. در وجه اول شاهد فقدان خلاقیت حزبی از یک‌سو و کاستی‌های بسیار در تئوریک و پراتیک سیاست‌ورزی حزبی هستیم. در مقابل، رقیب که اساساً تحزب را امری ثانوی و مخل نظم عمودی- دستوری در سیاست می‌پندارد، ضمن آن‌که خود همچنان به زیست محفلی و باندی وفادار است تلاش می‌کند با حداکثر توان از احزاب رقیب سازمان‌زدایی کند. در وجه دوم با افت قابل ملاحظه تولیدات نظری، خاصه در زمینه مسائل توسعه و علوم انسانی روبرو هستیم و گاه، تلاش‌هایی رهزن و تعمیم‌های انحرافی را مشاهده می‌کنیم که نه‌تنها قابلیت انطباق بر شرایط کنونی ایران را ندارند بلکه مخل پروژه‌های اصلاحی می‌شوند. در سوی دیگر، جریان رقیب تلاش داشته از کلمات مشئومه و حوزه‌های ممنوعه از قبیل علوم انسانی، الهیات جدید و جز این‌ها قبح‌زدایی کند و به‌شکل قرارگاهی بر این حوزه‌ها متمرکز شود و آن‌ها را تصرف کند. تعدد نشریات علوم انسانی و برنامه‌های سمعی- بصری وابسته به نهادهای حاکمیتی تصویری به‌نسبت روشن از این وضعیت به نمایش می‌گذارد. البته که نگارنده معتقد است هنوز این جریان با جوشش‌‌ها و کوشش‌های تئوریک معتبر فاصله‌ای قابل توجه دارد. به این‌ها اضافه کنیم ارتقاء متوسط سواد عمومی و تسلط بر زبان‌های خارجی، و همچنین امکان دسترسی به منابع آکادمیک برای کنشگران آزاد و البته ابزارهای هوش مصنوعی، که قادرند بی‌نیاز از ایستگاه‌های مرسوم تغذیه فکری جناحی، خوراک‌ فکری شهروندان منفرد را تأمین کنند. در وجه سوم با عدم حضور مؤثر اصلاح‌طلبان در نظام اداری کشور مواجه هستیم. این عدم حضور تا حد زیادی معلول نگاه دگر‌ساز و غیریت‌ستیز ساخت قدرت بوده است چنانکه می‌بینیم عمده تلاش‌ جریان رقیب اصلاح‌طلبان بر فتح بوروکراسی و ویژه‌خواری، آن هم به مبتذل‌ترین شکل آن بوده است. اما از سوی دیگر نمی‌توان بر یک ضعف اساسی، یعنی عدم کادرسازی و از آن مهم‌تر محافظه‌کاری، حتی در مواجهه با اختیارات قانونی چشم بست. ضعفی که در درجه اول نظام ارتقاء جناحی- باندی و در درجه بعد انواع تبعیض‌های جنسی، قومی و… را در پی داشته است. مع‌الوصف، شاید بتوان گفت اشغال بوروکراسی و ورود به سیاهه حقوق-دستمزدِ دولت دیگر لزوماً مزیت یک جریان سیاسی آلترناتیو به‌حساب نخواهد آمد.

با این اوصاف می‌توان این‌گونه ادعا کرد که احزاب اصلاح‌طلب و جبهه اصلاحات ایران (در وضعیت فعلی‌شان) قادر نیستند گام مؤثری در جهت تقویت نظام ادراکی شبکه حامیان، در درجه اول، و مخاطبان عام در درجه بعد بردارند.

نقش‌آفرینی به‌عنوان بخشی از راه‌حل. برای توضیح این سرفصل نخست می‌بایست تفکیکی میان سیاست پایین‌دستی (low politics) و سیاست بالادستی (high politics) قائل شد. اگر تا سالیان پیش میان این دو سطح از سیاست تعادلی برقرار بود، اینک به‌نظر می‌رسد کفه سیاست بالادستی به‌ سنگینی گرایش پیدا کرده است. بدین معنا که ساخت قدرت به ذیل اختیارات منصوص و حصری، و حتی شورای‌های قانونی/فراقانونی بسنده نکرده و خود رأساً به امور پایین‌دستی ورود کرده است. از دیگر سو، سیاست پایین‌دستی به‌حدی تنزل یافته است که اگر نگوییم هیچ‌گونه امکان اثرگذاری بر آن مترتب نیست، دست‌کم باید بر اثرگذاریِ حداقلی آن تفاهم کنیم؛ آن هم در حد جوانان حزب رستاخیز که نهایتاً ذیل سیاست دفاع از مصرف‌کننده، آمار گران‌فروشی و گران‌فروشان را گزارش می‌کردند!

این وضعیت چندعاملی چرخ فعالیت کنشگران اصلاح‌طلب را دستخوش اختلال کرده است. به عبارتی نه ورودی‌ها (inputs) با واقعیت همخوان‌اند، نه نظام هنجاری با مطالبات جامعه تنظیم است، و نه با ابداعات و بضاعت‌ کنونی راهی برای اثرگذاری باقی مانده است. برای این ادعا مثال‌هایی را ذکر می‌کنم که به‌ نظر موجب صدمه دیدن پایگاه اجتماعی اصلاح‌طلبان شده‌اند. سابق بر این دستگاه ادراکی- تحلیلی جریان اصلاحات، حسب دریافت خود از وضع موجود از طریق ابزارهای در دسترس، به اموری به نسبت کلان واکنش نشان می‌داد. برای نمونه می‌توان به مجموعه بیانیه‌های تحلیلی جبهه مشارکت ایران اسلامی اشاره داشت. بخشی از آن متون، فارغ از آن‌که در یک ساعت «س» بدل به کیفرخواست شدند، ایستارهایی را فراهم آوردند که عمدتاً، گفت‌و‌گو و نقد در عرصه عمومی را به‌‌دنبال داشتند. حال آن‌که امروز با تغییر گارد حاکمیت و گذار به الگوهایی جدید و نامتعارف از جمله در:

الف. مسئله واگذاری و تخصیص منابع،

ب. مسئله خصوصی‌سازی،

پ. مسئله نظام دانش و طبقاتی شدن آن،

ت. مسئله کارگران و زیر ضرب رفتن آن‌ها و فقدان توان چانه‌زنی مؤثر این قشر،

ث. مسائل نظام درمان و تعرفه‌ها،

ج. مسئله شهر و الگوی دفرمه توسعه آن،

چ. مسئله تبعیض مضاعف در تحرک‌های عمودی در بوروکراسی خاصه در مورد زنان و نیروهای مستقل و صاحب فکر، و…

کوششی درخور، جهت فهم مسئله و تجویز راه‌حل صورت نمی‌پذیرد یا اگر هم تلاشی صورت می‌گیرد، ارتباط مؤثری با جامعه هدف برقرار نمی‌کند. به عبارتی جریانی که سابقاً دارای تصویری کلان از نظام اداره عمومی کشور بود، اینک فاقد آن تصویر شده است. به این‌ها اضافه کنیم مواردی که به سیاست‌های کلی نظام راجع است و اساساً باب گفت‌و‌گو درباره‌شان بسته است؛ خواه به‌علت محافظه‌کاری، خواه به‌دلیل فقدان تئوری منسجم و منطبق با واقعیت، و خواه به‌سبب انذارها و محدودیت‌ها.

این وضعیت ترسیم شده سه پیامد را به‌دنبال دارد. نخست آن‌که کارویژه اصلاح‌طلبان- که همان دیوار حائل (بالشتک ضربه‌گیر) میان جامعه و حکومت بود، از میان می‌رود. یعنی حاکمیت صرفاً خود را در برابر توده مردم می‌بیند و طبعاً «قهر» را بر سایر ابزارها رجحان می‌دهد. دوم آن‌که، جامعه به‌سوی نوعی خودبسندگی هدایت می‌شود و بی‌پشتوانه و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی به وادی عمل وارد می‌شود و به‌شکل اقتضایی عمل می‌کند. نام این وضعیت را می‌توان «تسطیح سیاست» نهاد، بدین معنا که تصادم دولت و جامعه به‌غایت افزایش پیدا می‌کند و مردم مستمراً متحمل هزینه‌های گزاف می‌شوند. ضربه‌ناپذیری- یا ضربه‌پذیری حداقلی- مردم به‌شکل توده‌ای در دولت اصلاحات می‌تواند مؤید این تحلیل و اهمیت این کارویژه اساسی باشد؛ چنانکه در تمامی ادوار دولت در جمهوری اسلامی جز دولت اصلاحات ضربه‌پذیری توده‌ای، چه برآمده از اعتراض و چه برخاسته از شورش وجود داشت و دولت نتوانست به‌عنوان ضربه‌گیر از وارد آمدن خسارت به مردم بکاهد. سوم آن‌که متعاقب این روند نوعی تصویرسازی دفرمه به نظام تحلیلی اصلاح‌طلبان تحمیل می‌شود. نخستین مرحله این تصویرسازی، اختلال در نظام مسئله‌یابی است. این اختلال، که شاید در پزشکی نیز شایع باشد، با تشخیص نادرست بیماری و تجویز نادرست دارو همراه است. مرتبط کردن سنگ‌اندازی‌ها در پروسه‌های اصلاحی، و برگشت‌پذیری آن‌ها به مؤلفه‌هایی چون «لحن»، «ادبیات تحریک‌آمیز» و… جزئی از این نظام اختلالی است؛ حال آن‌که می‌توان فهرستی از لحن‌های آرام، و ادبیات غیرتحریک‌آمیز را بر آفتاب فکند و این فرضیه را ابطال کرد. دومین مرحله این تصویرسازی «برساختن خصم‌‌» است. چنانکه اختلال در نظام مسئله‌یابی به هسته مرکزی یک تفکر بدل شود، ناخودآگاه آن تفکر به برساختن خصم رهنمون می‌شود. بدین معنا که آگاهانه یا از سر خطای تحلیلی صرفاً به بخشی از صحنه سیاست نور تابانده و خصمِ جدید علت‌العلل مسائل معرفی می‌شود. حال آن‌که اساساً منطق اصلاحات، نه خصم‌پرور است و نه حذف‌محور.‌

در بخش‌های بعدی این یادداشت، تلاش خواهم کرد به طرح پیشنهادها و تجویزهایی ناظر به آینده جریان اصلاحات بپردازم.

 

پی‌نوشت:

[۱] خوانندگان می‌توانند برای مطالعه بیشتر به مشروح مذاکرات مجلس شورای اسلامی و پیشنهادهای مطرح در زمینه تأسیس نهاد اطلاعاتی کشور مراجعه کنند.

دیگر خبرها

  • مزیت اصلاح‌طلبان رو به اضمحلال؛ بالشتک ضربه‌گیر بین جامعه و حکومت از میان رفته
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می‌دانند
  • عباس عبدی خطاب به نواصولگرایان: آی‌ کیوتان در اندازه گنجشک هم نیست
  • حمله تند عباس عبدی به اصولگرایانی که مهدی نصیری را اصلاح‌طلب می دانند/ عقل هم چیز خوبی است
  • اصلاح‌طلبان؟ خیر، متشکرم!
  • واکنش طالبان به تحریم تجاری رژیم صهیونیستی توسط ترکیه
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای ۲۰ ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران
  • افغانستانی‌ها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاح‌طلبان در مشکلات مردم و ایران
  • انحراف آب هیرمند توسط طالبان به شوره زارهای افغانستان | افغانستانی‌ها آب شیرین را تلخاب می کنند! | واکنش معاون رئیس‌جمهور به این اقدام عجیب طالبان